دخترکی با نام شکست
عروس تنهایی باش نه عروس تن هایی که تنت را برای یک شب می خواهند!
نظرات شما عزیزان:
اکنون قلبم در کجا می تپد
سخت است باور اینکه در زمان گمشده بودیم
هر انچه که در ارزویش هستم در چشمان تو حس می کنم
همیشه به این فکر می کردم که قلبت را برای خود حفظ کنم
اما اکنون بسیار دور از دسترس به نظر می اید
نمی دانم چگونه عشق تئوانست اینگونه بی خبر ترکم کند
قلبهای خاموش به کجا می روند؟
اکنون قلبم در کجا می تپد؛
صدای تپش کجاست؛
که فقط در شب طنین می اندازد
نمی توانم زندگی کنم
بدون احساس ان در درون
قلبهای تنها و بی کس به کجا در حرکتند
شمعی در اب، با در ماندگی در حرکت است
ای تویی که در میان تندر پنهان هستی؛
بیا و مرا نجات ده
من در حسرت رویایی بی پایان هستم
در جستجوی دستانی هستم که بر ان تکیه کنم
به دنبال بازوانی هستم که نشانم دهند
قلبهای خاموش به کجا می روند؟
می دانم، بیرون از اینجا
او در انتظار من است
کسی که درست مانند من در جست و جو است
و بعد نوازشی که در سکوت را می شکند
عشق همچنان باقیست
دو قلب به یکدیگر نیاز دارند
پس بالهایی برای پرواز من
اکنون میشنوم که قلبم می تپد
صدای تپش را نیز می شنوم
که در اینجا و شب پیچیده است
حس میکنم اکنون قلبم می تپد
اکنون که فهمیده ام
احساس در درون زنده است
کسی را دارم تا قلبم را نثارش کنم
و این احساس همچنان قویتر و قویتر می شود
قلبهایی که برای این ساخته شده اند؛
که تا ابد عاشق بمانند
Power By:
LoxBlog.Com |